باربدباربد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

وقتی باربد کوچک بود

باربد 18 ماهه هوراااااااااااااا

باربد پسر خوشگلم یک سال و نیمه شد هوراااااااااااااااااااا سه روز پیش واکسن 18 ماهگیت هم زدیم کلی گریه کردی مامانی کلی فدات شد عزیزم کلی پای کوچولوت درد گرفته بود شب اول که اصلا نمی تونستی پاتو تکون بدی روی تخت مامان بابا تمام مدت نشته بودی و زیر پای کوچولوت بالش کوچولوت بود که راحت باشی ولی تا کوچکترین تکونی می خوردی جیغ می زدی از درد مامان فدای درد بشه عزیزم. فردای واکسن پای کوچولوی تو بهتر شده بود و تا عصر لنگون لنگون راه افتادی آفرین باربد شجاع خونه یک عالمه بوس به تو. الان یک ساله و نیمه که با هم هستیم عزیز مامان عاشق تمام کارهات هست تمام بازی بازی هات نای نای کردنت مخصوصا با اون آهنگ مبارک که خودت هم می زنی و بادست دیگه مبارک رو گرفتی...
6 اسفند 1390

خداحافظی با جزیره کیش ( بای بای کیش جون)

خداحافظ کیش خداحافظ کیش عزیز که 7 سال از عمرمون رو پیش تو بودیم به ما که خیلی خوش گذشت. یکم ناراحتیم از اینکه باید از پیشت بریم از پیشت با این همه زیبایی. من عاشق اون نخل هاتم عاشق اون دریای بی نظیرت اون ساحل طلاییت و اون ابرهات که تو زمستون ها مثل پشمک می مونن. خوشحالم که پسر ناز نازی ما باربد پسر هم یک سال از عمر خودشو تو کیش بود. باربد پسرم عاشق دریایی نیلگونته عاشق درختاتته عاشق شب های تو با چراقونی های همیشگیت عاشق اون این همه جذابیت هاته . کیش عزیز خداحافظ ................................
28 مهر 1390

پسر پسری مامان عاشق شی شی خوردنته جوجو

سلام پسر خوشگلم، عشق مامان بوس بوس یک عالمه برای تو ، عزیز دلم می خوام بدونی که مامان عاشق شی شی خوردنته وقتی که سفت می چسبی به مامان و صورت گلت می چسبه به مامانی بعد موقع خوردن شی شی لپات باد می شه خالی می شه باد می شه خالی می شه مامان دیونت می شه مامان عاشق تو جوجو که همیشه بانمکی و شیطونک بوس بوس 100000000000000 تا به اون لپات.
28 مهر 1390