باربد دو سال و دو ماه 17 روزه

سلام شیرین پسرم الان تو یک پسر 2 سال 2 ماه و 17 روزه هستی که حسابی شیرین و شیطون شدی خیلی هم لجباز شدی پدر مامانی رو در آوردی هرچی من می گم می گی نه نه نه دیشب مهمون داشتیم و تو تازه بعد مدتها یادت افتاده بود که سنجابت نیست و تا یک ساعت می گفتی سنجاب سنجاب بعد هم که حسابی بدو بدو کردی و افتاد زمین الهی مامانی فدات بشه شیطونک آخه خونه که جای بدو بدو نیست عزیزم امشب هم تولد عمو مهدی هست می خوایم بریم خونشون و تو هم کلاه خوشگلی که بابای برات دیروز خریده و عکس میکی موس و کیک تولد داره رو می خوای سرت بگذاری و شمع ها رو فوت کنی عسلم. جدیدا یک سرع می گی اتاق اتاق که مامانی یا بابایی باید باهات بیان اتاقت بازی کننن باهات که حوصلت سر نره که خیلی سخته. خدا روشکر دیگه تمام کلمات رو می گی البته با لحن خودت بهت می گم اسم بابا بزرگ چیه می گی عباس می گم مادر چی می گی پری می گم مامانی چی می گی مهسا می گم بابا می گی بابک می گم بگو قورباغه می گی قوباغی الهی فدات بشم می گم بگو ماهی می گی باهی بهت می گم ماشین بابا یی عکس چی داره می گی شیر می گم ماشین بابا بزرگ عکس چی داره می گی ابس همون اسبه منظورت. هر 206 که می بینی می گی ماشین بابایی - و هر سمندی می بینی می گی ماشین بابا بوو همون بابا بزرگ منظورت هست. دو روز پیش هی بابایی می گفتی اتاق اتاق بابا یی می گفت خسته هستنم نمی یام تا اینکه تو گفتی آب بابایی هم پاشد بهت آب بده که تو گفتی پی شی پی شی یعنی بیا پی شی بشیم بعد بابای هم پی شی شد تو هم جلوی بابایی پی شی شدی مسیر رو به سمت اتاقت بردی و با یک کلک زیرکانه بابایی رو بردی اتاقت ای شیطون باهوش مامانی. یا فرداش دلت می خواست با بابایی توپ بازی کنی هی گفتی توپ توپ بابایی می گفت خسته هستم تو بهش گفتی آب  آب بابا هم بهت آب داد تو سریع توپ رو انداختی بالا که باهات بازی کنی مامان عاشق این زیرکی تو هست عزیزم می بوسمت

کلماتی که خیلی می گی : هاپو- ای شی ( پی شی) - مامانی - بابک - بابا بو ( بابا بزرگ) - قارقار ( کلاغ) ماهی - ابس( اسب) -