باربدباربد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

وقتی باربد کوچک بود

روز ولنتاین

1390/1/28 10:04
نویسنده :
349 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

سلام من باربد پسر هستم الان یک پسر ۵ ماه ۱۵ روزه هستم. امروز صبح که پاشدم بعد خوردن وعده صبحانه مامانی سرهمی ببری مو تنم کرد دو تایی با هم زدیم بیرون. مامانی می گفت پسر خوشگلم می خوایم بریم ددری با هم . خیلی هوا سرد شده با اینکه خیلی لباسم گرم و خوبه ولی یکم دماغم یخ کرده مامانی هم به زور صورتمو چسبونده به خودش که بیشتر یخ نکنه ولی من شیطونم هی سرمو میبرم این ور اون ور و کلی کفر مامانی رو در آوردم. خلاصه رفتیم و رفتیم تا رسیدیم مرکز خرید ( مرکز تجاری) . خیلی مرکز خرید رو دوستدارم چون همه جا روشن و پر نوره کلی آدم هم تو مرکز خریده من می تونم همه جا رو دید بزنم و سرگرم بشم من شیطون شدم دوست ندارم زیاد خونه بمونم . نمی دونم چرا مامانی جلوی هر مغازه ای صبر می کنه من حوصلم سر میره بزن بریم مامان جون خلاصه بعد کلی دید زدن مغازه ها آخر سر یک پیراهن مردونه انتخاب کرد خیلی خوشگله هان این که سایز من نیست خیلی بزرگه برای من یعنی برای من نخریده هان پس من چی ؟ بعد خرید پیراهن مردونه برای بابایی رفتیم تو یک مغازه شکلات فروشی یک بسته کاکائو قلب قلبی خرید بعد رفتیم یک مغازه دیگه که کلی وسایل رنگ رنگی داشت کلی عروسک و خرس داشت بعد مامانی یک پاکت قلب قلبی هم برای کادوش خرید خلاصه بعد کلی خرید برای بابایی فکر کنم یهو یاد من هم افتاد یک کوله پشتی خیلی خیلی خوشگله باب اسفنجی سایز خودم برام خرید آخ جون دوسش دارم خیلی باحاله بعد بهم گفت پسرم باید اسباب بازیهاتو بگذاری تو کوله هرجا می ریم من هم گفت ااااااا یعنی باشه مامان جون بعد یک بوس گنده کرد منو. این اولین سال که من ولنتاین تو این کره خاکی هستم برای همین مامانی هم برای من کادو ولنتاین خرید و یک بوس گنده بهم داد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)